ترانه : بزار تا ببوسم

بزار تا ببوسم

دوباره لب ها تو

بگیرم تو دست تام

سر گیسو ها تو

 

بزار تا عاشق

بشیم هر دو با هم

مثل اون گذشته

یکیش تو یکیش من

 

بزار این نفس هام

دوباره جون بگیرن

تو آغوش گرمت

 سر بزارم بمیرم

 

نرنجون دلم رو

که طاقت ندارم

نرون خواهشم رو

که فرصت ندارم

 

ببین عمر رفته

بهاری هم نمونده

تا کی پس میرونی

دیگه حالی نمونده

 

از عشقت بی نصیبم

ببین حال غریبم

میان مردم اما

ببین تنها ترینم

 

نزار شب تو چشمات

بره گم شه قسمت

حیف تو می شه

این همه فرصت

 

اره اشتباه بود

کار هر دوتا مون

بیا تا تموم شه

غم از تو دلامون

 

تو این بازی زشت

هر دو می بازیم

بیا تمومش کنیم

عشق و بسازیم

ترانه : دیدن تو

دیدن تو

حالا محاله

خواستن تو

دیگه یه خوابه

 

رفتی و دستام هنوز به التماس

مونده به راه رفته

به چشام اشک موندشو

بااین دله شکسته

 

التماس بودنت

سنگ دلت نامهربون

رفتی ولی یادت نموند

یکی داشت عشقت به جون

 

ارزو براش تو بودی

زندگی معناش تو بودی

هر چی از دنیا که می خواست

یه نفس با تو

کی بودی

 

بگو حالا چی کار کنه

بی تو کجا دعا کنه

مگه دوریت میزاره

که به دلش جفا کنه

 

این همون عزیز وخوبه

که یه روز دنیای تو بود

چی شدش رفتی ز پیشش

این بودش همون که خوب بود