ترانه :عاشق کشی

وقتی از چشمات گذشتم

گفتم از دنیات گذشتم

بایستی می فهمیدی

که دیگه عاشقت نیستم

وقتی از این کوچه رفتم

بار سفر به شهری بستم

بایستی می فهمیدی

که دیگه عاشقت نیستم

توگمون کرده بودی

عشقت در قلب دیگری هست

یکی عاشق تا عبد

حرف عشقه بهتری هست

حالا تو باش وهمون عشق دروغی

حال تو باش با تموم دل فریبی

حال تو باش وخود تو

با هر انچه افریدی

روزگازت خیر و خوشی

ما که رفتیم عاشق کشی

حالت از جنس خوشی

ماکه رفتیم دل کشی

اون روز که به قلبم    دست زدی

رفتی و عشق منو    پس می زدی

بایست می دونستی حالا

قلب تورو چنگ می زنم

عشق تو رو پس می زنم

یه روزی تو   مشق منوخط می زدی

نمره عشق منو    رد می زدی

 بایست می دونستی حالا

مشق تو رو خط میزنم

نمره تو من رد می زنم

تو می خواستی مگه نه

تو می خواستی مگه نه

تو می گفتی همینه

تو می خواستی مگه نه

روزگازت خیر و خوشی

ما که رفتیم عاشق کشی

حالت از جنس خوشی

ماکه رفتیم دل کشی

ترانه :عاشق

تو به من هرچی بگی

بازم می ام سراغت

تو منو نترسون

اخه منم خرابت

دلی دارم تو سینه

عاشقه و اسیره

زخم زبونت اصلا

نمک زخم نمی شه

به کی بگم بدونی

درد این دلم رو

که باوری نداری

عشق این دلم رو

دستی در این عشق

من ندارم تو میدونی

توی قلبم اومدی

تا عبد هم می مونی

توعشقمی گل نازم

به قشنگیهات می نازم

بهار عشقی به خدا

که این دلو می بازم

همیشه قلبت مال منه

صبح تا شب دنبالت دلمه

خونه عشقی اما که ولی

نامهربونیت دل می شکنه

کی میون باد و بارون

می ادش تو رو ببینه

کی از اسمون عشقت

هی می خواد بوسه بچینه

کی مثل من می شه خرابت

میمیره برات زنده به یادت

خوش با یک دیدن تو

حتی با یه نیم نگاهت

کاشکی کمی وفا بود

تو قلبت نازنینم

کاشکی همش صفا بود

تا عشقتو ببینم

از لبام بوسیدنت

این ارزوی قلبمه

توی قلبت جا شدن

این تمام حرفمه

دلم اسیره

به پات میمیره

قدرش بدونو

نزار بمیره

ترانه : مسافر دریا

این ترانه تقدیم به عزیز از دست رفته سلمان حیدر پور

زمانی این ترانه را برای دل خود سرودم اما اینک پس از اتفاقی که افتاد با کمی دست بردن در این ترانه ان را برای این عزیز اماده کردم تا به مناسبت اولین سالگرد وفاتش به شما تقدیم کنم

سلمان عزیز در هنگام شنا در دریا غرق شد که پس از نجات در حالت نیمه جان به بیمارستان برده شد . اما پس از تحمل سه ماه کما و اب شدن زره زره در پیش چشمانمان رخت از این دیار بست

روحش شاد یادش گرامی

مسافر در یا شدی

منم در انتظارت

اسیر برج سنگی

ثانیه هام به ساله

تنها در انتظارت

اینجا همیشه هستم

تا وقتی که بیای تو

تو ساحل من نشستم

می دم نشون عکس تو

به مرغهای دریایی

تا خبرت بگیرم

سلامت توی راهی

گل شب بوت تو حیاط

بی تو بوئی نداره

ساز رقصش واسه من

دیگه شوری نداره

جای خالیت تو خونه

خیلی سخته زمونه

وقتی هر لحظه نگاهت

باشه به در خونه

شوخی بسه تو بیا

دیگه طاغت ندارم

از این ساحل نمی رم

تا تو برگردی پیشم

دریا در یا کجاست دلدارم

دریا دریا چی شدش یارم

پس کی می اد عزیز غم خوارم

ببین خدا دله پر زار م

گفتش می رم زودی من می ام

سالی شدش هنوز من تنهام

تنها تنهام یه دنیا غم باهم

پس کی می اد یار باوفام