ترانه :غروب

وقت غروب خورشید

تو دلمون یه پائیز

می شه همیشه برپا

 

وقتی که غم تو دلها

می اره اشک تو چشمها

می شونه توی ساحل

دلهای خستمونو

 

مرور می شه خاطره ها

شادی و اشک بی صدا

 

فصل خزونمون شده

دستی به یاری نمی اد

از حرفهامون حقیقتی

جز این جدائی نمی اد

 

اشکی که بی تو حسرته

یادم می اره غربتو

حالا دمادم می بره

پای غروب روزها

 

غروبی که با خاطرات

تجدید دیدارمونه

دلهای شکستمونو

هنوز در یاد مونه

 

تو ساحل سنگی حالا

می خونیمو داد می زنیم

تو این غروب اسمون

خدا رو فریاد می زنیم

 

جزاین خدای اسمون

کی می دونه از حالمون

می باره از تو چشمهامون

برگهای فصل این خزون

 

ترانه : زیبا

امشب اگر دادم دهی

فریاد بی دادت شوم

امشب اگر یادم دهی

فریاد رس بی نامت شوم

 

در اینه ات چون من

رنگ رخت بینم

زیبا چو زیبائی

من در خورت بینم

 

با من تو ننشین با من

رسوا شود این من

در حجله عشق است

گر این شود این من

ترانه محلی مازندرانی : وعده

این ترانه هم تقدیم به تمام مازندرانی های عزیز امید وارم که زیاد اشتباه نداشته باشه به هر حال این فرهنگ با توجه به زیاد بودن کلمات و کاربرد هر کدام در قسمتی از مازندران یه جورائی گفتن ترانه ای که در تمام استان قابل معنی باشد نیست خوب اینم از زیبائی این فرهنگ وزبان گویشی است . امید دارم که لذت ببرید

 

*****************************************

پارساله امسال

Parsale amsal

وعده هدایی

Vadeh hedaai

کر بزومی 

Ker e bazomi

بیم خواسگاری

Biem khasgari

 

امسال در شونه 

Amsal dar shoneh

کر بزومی

Ker e bazomi

کر  ته  هارش 

Ker e the haresh

برنج  شالی

Bereng e shali

 

مه دست هدایی

Me dast hedaiy

بوسه نوازش

Bose nevazesh

بوتی  که انی

Boti ke eni

امساله  واری

Amsal e vari

 

ته ایل بیمو

Te eil byamo

چه وسه نمویی

Che vese nemoiy

این بیه  رسمه 

In baie rasme

ته  با وفایی

Te ba vefaiy

 

خدایا هارش 

Khedaya haresh

مه  دله  تنگه

Me dele tange

ندارمه طاقت

Nedarme taghet

شه یار واسه

She yare vase

 

بوته  که  انه  

Bote ke ene

کجه  بیمو

Keje byamo

من  نومه  تو  بوو 

Men nome to bov

کجه ی  این  یور

Kejeye in yur